۷ بازیگر که انتخاب یک نقش اشتباه به عمر حرفهای شان پایان داد
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۵۵۵۶۵
دستیابی به شهرت اغلب کار بسیار دشواری است؛ و زمانی هم که بالاخره موفق شوید اسم و رسمی برای خود به هم زنید، به راحتی ممکن است فراموش شوید. برخی بازیگران هالیوود از چهرهای شناخته شده تبدیل به بازیگری شدند که حتی در تستهای بازیگری پذیرفته نمیشدند. در بسیاری از موارد، انتخاب یک نقش اشتباه علت این اتفاق بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش روزیاتو، جینا دیویس یک مدل بود و کار بازیگری را با فیلم «توتسی» (Tootsie) آغاز کرد که به یکی از پرفروشترین فیلمهای زمان خود بدل شد. بعد از آن، سیل پیشنهادات کاری به سوی او روانه شد. او در چندین سریال تلویزیونی و فیلم سینمایی، از جمله فیلم مشهور «تلما و لوییز» (Thelma and Louise) بازی کرد و برای بازی اش در فیلم «لیگ خودشان» (A League of Their Own) نامزد جایزه گلدن گلوب شد. او همچنین برای نقش آفرینی اش در فیلم «جهانگرد اتفاقی» (The Accidental Tourist) برنده جایزه اسکار شد.
به نظر میرسید همه چیز برای جینا به خوبی در حال پیش رفتن است و هیچ چیز جلودار موفقیتش نخواهد بود، جز فیلمی به نام «دزد دریایی» (The Pirate) به کارگردانی همسر آن زمانش که نقدهای منفیای دریافت کرد و با شکست سنگینی در گیشه مواجه شد. بعد از آن، جینا مدتی از بازیگری کناره گرفت. او یک بار دیگر تلاشش را کرد و چند نقش کوچک گرفت، اما دیگر وضع برایش مثل سابق نشد.
مایک مایرزمایک مایزر کمدین بسیار شناخته شدهای است. او در پیاده روی مشاهیر هالیوود یک ستاره دارد و به بازیگری بسنده نکرده است: او نویسندگی و تهیه کنندگی چندین فیلم را نیز برعهده داشته است. در درخشان بودن او شکی نیست. با این حال، همهی کارهای او موفقیت آمیز نبوده است.
مایک با پروژههای زیادی همکاری کرد، اما حضور در برنامه تلویزیونی محبوب «پخش زنده شنبه شب» (Saturday Night Live) بود که او را به شهرت رساند. بعد از آن فیلمنامهی «جهان وین» (Wayne’s World) را نوشت که یک دنباله نیز داشت. او به قلههای هالیوود رسید و بعد از آن سه گانهی «آستین پاورز» (Austin Powers) را ساخت که اثری در هجو جیمز باند بود.
اما در سال ۲۰۰۸ فیلم «استاد عشق» (The Love Guru) که هم نویسنده و هم بازیگر آن بود با شکست رو به رو شد. بعد از آن، مایرز برای مدتی از سینما کناره گرفت. او تنها نقشهای کوچک میپذیرفت و عمدتاً به صداپیشگی در انیمیشنها میپرداخت که دوبلهی شخصیت خر در انیمیشن «شرک» (Shrek) از جملهی آنها است.
شکیل اونیلشکیل اونیل یکی از مشهورترین بسکتبالیستهای دنیا است. بخشی از شهرت شکیل به دلیل حس شوخ طبعی او است و همینطور فیلمهایی که در آنها بازی کرده است.
شکیل به طور کلی در نقشهای افتخاری یا مکمل بازی میکند، اما در آغاز کارش در فیلم «فولاد» (Steel) حضور پیدا کرد. بعد از آن دیگر وضع برایش خوب پیش نرفت – دست کم در هالیوود – به همین دلیل امید به گرفتن نقشهای اصلی را از دست داد و حالا تنها به نقشهای کوچک بسنده میکند.
مری کیت اولسنمری کیت اولسن بیشتر به واسطهی حضورش در سریال «خانه کامل» (Full House) و بازی به همراه خواهر دوقلویش در فیلمهای مختلف شناخته میشود. در سال ۲۰۰۴ آنها آخرین فیلم مشترک شان را بازی کردند.
با این حال، مری کیت در چند سریال تلویزیونی نیز در نقشهای کوتاه ظاهر شد. اما در سال ۲۰۱۱، او در فیلم «حیوان صفت» (Beastly) نقش فرعی بازی کرد و بعد از آن تصمیم به کنار گذاشتن بازیگری گرفت تا تمرکز خود را بر روی فعالیت در دنیای مُد بگذارد.
کلی کلارکسونکلی کلارکسون بعد از برنده شدن در سری اول مسابقه استعدادیابی «امریکن آیدل» (American Idol) به شهرت رسید. به لطف این اتفاق، او در مسیر پیشرفت قرار گرفت و با شهرتی که کسب کرده بود فرصت تجربهی بازیگری را نیز به دست آورد.
با این حال، فیلم «از جاستین به کلی» (From Justin to Kelly) با بازی او با شکست رو به رو شد. این فیلم نقدهای بسیار بدی دریافت کرد، به همین دلیل کلی تصمیم گرفت تمرکز خود را بر روی موسیقی بگذارد. او حالا در کنار کار موسیقی، تاکشوی خود به نام «شوی کلی کلارکسون» (The Kelly Clarkson Show) را نیز دارد که اجرای آن برعهدهی خود او است.
فردی پرینز جونیورفردی پرینز جونیور پسر رویایی بسیاری از فیلمهای نوجوانانه بود، از «می دانم تابستان پیش چه کردی» (I Know What You Did Last Summer) تا «او همه چیز تمام است» (She’s All That).
با این حال پس از ساخت فیلم «اسکوبی دو ۲» (Scooby-Doo) و سریال آن، فردی بازیگری را کنار گذاشت. از آن زمان تنها در چند پروژه در نقشهای مکمل ظاهر شده و در چند انیمیشن و بازی ویدئویی صداپیشگی کرده است.
لیندزی لوهانلیندزی لوهان در دههی ۲۰۰۰ بسیار مشهور بود و در بسیاری از فیلمهای نوجوانانه حضور داشت. او بازیگری را با فیلم «دام والدین» (The Parent Trap) آغاز کرد. بعدها در فیلمهای محبوبی همچون «دختران بدجنس» (Mean Girls) حضور پیدا کرد.
اما بعد از بازی در فیلم «چه کسی مرا کشت» (I Know Who Killed Me) بیشتر در نقشهای کوچک ظاهر شد. در سال ۲۰۲۲ او با فیلم «عاشقی برای کریسمس» (Falling for Christmas) به عرصهی بازیگری بازگشت.
منبع: فرارو
کلیدواژه: بازیگران ی بازیگری بعد از آن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۵۵۵۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای کار التماس نمیکنم
اوهمچنین کارگردانی سریال آینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش میشد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوستها و پاکباخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد میآورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید میکند که نقش اصلان را بهعنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفتوگو وخاطرهبازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولینبار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیمقرن ازفعالیتهای هنریاش میگذرد و با کولهباری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیدههای زیادی برای گفتن دارد.
این روزها چه میکنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی میکنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشتهام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم میبینم، کتاب میخوانم و شعر مینویسم. از آن آدمهایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد میبینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریمهای فیلم بیرون میزند.
شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کمکار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقشها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندانگیر نبودند. نقشهای شبیه به هم را بازی نمیکنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی کارگردانان و تهیهکنندگان هم نقشهایی را پیشنهاد میکنند که انسان تصور میکند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمیکنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمیکنم، چگونه میتوانم بازیاش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمیشوند.
با توجه به اینکه سالهاست کار نمیکنید، امرار معاشتان از چه طریق میگذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت میکنم، در صورتیکه دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمدهام.اگر طلبهایم دربازیگریام را پرداخته بودند و پسانداز میکردم، الان میلیاردر بودم.
در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافیشاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راهاندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآنقدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم.
سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیتتان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار میکردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلمسازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیهکننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمیکنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه اینکه خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است.
در کارنامه بازیگریتان نقشهای متفاوت و ماندگاری دیده میشود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد میآورند.
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقشهای منفی استقبال کردهام چراکه میدانم در این نقشها چیزهایی نهفته است که بازیگر میتواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش میگردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقشهای متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کردهام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارکها با مردم صحبت میکردم و ارتباط میگرفتم. دیالوگهای کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبتها، لباسها و حرکاتشان تحقیق میکردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش میگذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت میگرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاهدار را داشتم مردم فکر میکردند واقعا نمایشگاهچی هستم. با تحقیقات این کار را انجام میدادم.
همین اواخرشبکه آیفیلم درحال بازپخش سریال خانه بهدوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخشهای متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سیدی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقشها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی میگوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه بهدوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریالهای قدیمی همچنین وضعیتی داشتند. بهنظرم در حال حاضر آیفیلم یکی از موفقترین شبکههای تلویزیون است، چون سریالهای قدیمی و خاطرهانگیز را پخش میکند. البته من نقشهای خوب زیاد داشتهام و فقط به اصلان محدود نمیشود اما مردم از اصلان خوششان آمده و مرا با این کاراکتر میشناسند.
خودتان کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی میکردم که در سخنرانی کشته میشد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف میزدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین میکردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم.
علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلمسازیتان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول میخواهد؛ باید تهیهکننده و سرمایهگذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمیدهم مغزم زنگ بزند.
یکی از فیلمهایتان پاکباخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت.
پاکباخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاکباخته آشتیشان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبهروی هم بازی کردند.
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کردهاید که در زمان خودش فوقالعاده پرمخاطب بود.
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق میشود ادامهدار میشود ولی در ایران اینگونه نیست و برعکس عمل میکنند. وقتی سریال آینه را میساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمیدانند و به همینخاطر دوست ندارم با آنها کار کنم.
یکی ازبازیهای ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمیگردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کمکاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را میگذارند و از بیکاری ما مینویسند اما الان با قاطعیت میگویم که کسی نمیتواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمیخواهیم با هر شرایطی کار کنیم.
در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف میکرد.
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریالهای کارآگاهی است که نسخه سینماییاش هم ساخته شد. یکی ازبهترین بازیهایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.
میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح میدهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول میکنم.
شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کردهاید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم میخواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی هنرپیشهها شانس میآورند و با کارگردانان بزرگ کار میکنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلمسازان بزرگ را داشته باشم.